نویسنده: محمّدحسین رفیعی




 

امید بشر به ظهور نجات بخشی یگانه و در هم کوبنده تمام آثار ظلم و نفاق در جهان، چنان در میان ادیان گوناگون در اقصا نقاط جهان پررنگ و هویداست که بی شک می توان اندیشه موعودگرایی را وجه اشتراک عمده ای برای ادیان اصیل و ریشه دار کلّ تاریخ برشمرد. اصولاً حضور اندیشه ظهور منجی در ساختار کلی ادیان، نشانگر نوعی پختگی و اصالت در آنهاست؛ چه دستورات آن دین علاوه بر ارائه دستورات و شرایعی برای پای بندی متدیّنان بدان، آغاز و انجام جهان را نیز به خوبی به تصویر کشیده و با قرار دادن جایگاهی برای ظهور منجی، تاریخ حیات بشر را با بازگشت به اصالت های نیک سرشت و پاک ترین پدیده های زندگی بشری، به انجام می رساند.
هدف مقاله حاضر، تبیین و واکاوی جایگاه موعود و اندیشه موعودگرایی در میان ادیان ایرانی، به ویژه دین زرتشتی و به تبع آن دین مانوی و مزدکی است.

1- سوشیانس، موعود زرتشت

در متون اصیل زرتشتی، به ویژه «اوستا»، منجیّ دین زرتشت سوشیانس نامیده شده است، این عبارت ترکیبی از ریشه کلمه پهلوی سو، به معنای سود و منفعت است. (1) شاید بتوان در میان متون کهن پهلوی، اوستایی معانی دیگری را نیز برای این گزاره یافت؛ لیکن آنچه در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار است، موارد اطلاق این مفهوم و نحوه بهره برداری متون شرعی و مذهبی دین زرتشتی از آن است. به درستی نمی توان موارد متعدّد اطلاق سوشیانس را در متون زرتشتی برشمرد؛ برای نمونه در جایی از اوستا سوشیانس ها سه تن انگاشته شده اند. (2) از سویی دیگر، گاه سوشیانس به امری مفرد و واحد اطلاق شده که در این صورت منظور سوشیانس سوم خواهد بود. (3)
شروح و تفاسیر متعدد و بعضاً متباینی در میان متون زرتشتی که سابقه ای بالغ بر شش قرن پر فراز و نشیب را به خود دیده است، یافت می شود؛ چنان که آمد، بدویّت آیین و ابتدایی بودن تعالیم آن باعث شده که تفاسیر اولیه از سوشیانس با آنچه در کتب پهلوی دین زرتشت در آستانه ظهور اسلام به رشته تحریر درآمده است، در ماهیّت و نه ذات تفاوت داشته باشد. گاهی اکثر روایات با مضامین اسطوره ای دور از ذهنی آمیخته شده اند؛ لیکن به طور کلی می توان به موارد اتفاق بیشتر روایات به شرح زیر اشاره کرد:
نهادهای پاک سیرت سه سوشیانت که از نسل زرتشت در دریاچه ای اسطوره ای به نام «کیانسه» پنهان شده اند، در زمان های مقتضی و از طریق سازو کاری اسطوره ای پای به عرصه وجود و اصلاح جهان می نهند. (4)
بنابر گمانه زنی های دراز دامن درباره مکان کنونی دریاچه یاد شده، به احتمال بسیار زیاد همان دریاچه هامون کنونی است. (5)
دوره حضور سوشیانس که 57 سال به طول می انجامد، قرین با سعادت و نیک بختی بشر است؛ همه دیوان نابود می شوند، بیماری و پیری و مرگ از جهان رخت برمی بندد. جهان از دروغ و نیرنگ پاک می شود. اهریمن نابکار و متعلقات او به کلی محو می گردند و جهان به مرحله فرشکرد یا تصفیه و تجدید خواهد رسید.
رسالت سوشیانس تازه و خرّم نمودن جهان و پاک کردن آن از وجود شیاطین و اهریمنان است. سه گانگی موعودهای دین زرتشت بی شک بیانگر نوعی استمرار و تداوم در نهاد بشر برای فرا رسیدن روزی که جهان عاری از هرگونه عیب و کژی خواهد بود، تعبیه شده است.
در اسطوره های متأخّر مزدایی،‌ ابعاد انگاره های موعودشناختی مزدایی گسترده تر از پیش و نام موعودها تکثّر شایان توجهی می یابند. بدون شک فزونی تعداد منجیان مزدایی در روایات این دوره، فارغ از تأکید بر جایگاه ویژه موعودگرایی در مبانی ساختاری این دین که در راستای تکامل یافتگی بیشتر، رنگ و جایگاه والاتری یافته بود، حاصل اعمال فشارها و عسرت هایی است که در اثنای حملات و تهاجم های هر از چندگاهی، متوجه متدینان زرتشتی در «ایران» می شد.

2- موعود دین مانی

دین مانوی یکی از پیچیدگی های مباحث تاریخ ادیان جهان است، دینی جهان شمول و حائز تأثیرات گسترده که در طول حیات طولانی خود همیشه با سخت گیری ها و طرد و لعن اصحاب قدرت در گوشه گوشه جهان مواجه بوده است. (6) تأثیراتی که مانی در تدوین آموزه های خویش از زرتشت و مسیح (علیه السلام) گرفت، بسیار بیشتر از تأثیراتی است که از دیگر ادیان به خود پذیرفته است. درباره مسئله موعودگرایی در این دین به دلیل فشارها و سختی های فراوانی که چه در طول حیات مانی و چه در زمان های پس از آن گریبانگیر پیروان این دین بود، پرداخت و توجه ویژه ای نشده است. با این وصف، مانی پایان جهان را با نبرد بزرگی قرین می داند که برآیندی از تمام منازعات تاریکی ها و ظلمات فرا گرفته در جهان است. در این زمان عیسی (علیه السلام) دوباره ظهور می کند و عدل و دادِ از یادها رفته را دوباره احیا می کند؛ چنان که آشکارست انگاره موعودگرایی در دین مانوی تفاوت چندانی با تعالیم مسیحی در این باره ندارد؛ البته گفتنی است که مانی در تفاسیر خود از شخصیت عیسی، از سه نوع عیسی نام می برد:
الف) عیسای درخشان یا خدای نجات بخش؛
ب) عیسای رنجبر که در مانویّت غربی به روح درد کشنده در مادّه اطلاق می شود؛ روحی که چونان عیسی بر دار شده است.
ج) عیسی مسیح (علیه السلام)؛ پیامبر و پسر خدا که در قامت بشر ظاهر شده و همگان ‌برآنند که بر دار شده و از دنیا رفته است؛ لیکن مانی بر این نظر نیست و معتقد است او در حقیقت بر دار نشده است.
گاهی در اندیشه مانوی این مفاهیم چنان درهم آمیخته شده که به مفاهیمی تفکیک ناپذیر و مغشوش تبدیل می شوند.

3- موعود مزدک و مزدکیان

از آیین نوپدیدی که شخصی به نام زرتشت خرگان ادّعای پدید آوردن آن را نمود، اطلاعات مستند و متقنی در دست نیست؛ اما از نتایجی که به نقل از منابع عموماً مخالف پیروان مزدک می توان دریافت، به کارگیری لفظ آیین بیش از دین با واقعیت مقارنت پیدا می کند. با توجه به این مقدمه مختصر، به سختی می توان مفهوم مشخص و منحصر به فردی را که به اندیشه موعودگرایی در آیین مزدکی اشاره داشته باشد، یافت؛ با این همه در منابع تاریخی به گستره وسیعی از نحله های بدعت گذار از میانه دوره ساسانی تا قرون اولیه خلافت عباسی، عنوان مزدکی اطلاق شده است که با توجه به رعایت نشدن بی طرفی و نگرش نقّادانه علمی در هیچ یک از این منابع، نمی توان به گزاره های به ندرت متناسبی که با انگاره های موعودگرایی در اندیشه های مزدکی بیان شده، اعتماد چندانی کرد؛ برای نمونه در یکی از مستندترین و قابل اتّکاترین منابع تاریخی در بررسی آموزه های ادیان و آیین های گوناگون، یعنی «ملل و نحل» شهرستانی،‌ سطوری به شرح ذیل در تبیین آرای مزدکیان آمده که می توان آن را با اندیشه های موعودگرایی متناسب دانست:
ارواح از طریق ستارگان، ماه و خورشید به نجات نهایی دست می یافتند. احتمال دارد جدایی یاد شده به نحوی اتفاقی، مربوط به رهایی ارواح از بند ماده باشد که بستگی به وقایع و مسیر زندگی فرد دارد و تابع قانون مشخصی نیست. اگر ثواب کردی، به بهشت می روی و اگر خطا ورزیدی به اسارت روح خود در این جهان مادّی گرفتار خواهی شد.

پی نوشت ها :

1. اوستا، فروردین یشت، 129/11، البته قرائت های دیگری نیز از این ریشه در منابع درج شده است: «ی سو تومندی پروژ کو» به معنای رهاننده و نجات دهنده.
2. برای اطلاعات جامع در این باب بنگرید به بررسی نگرش ادیان ایرانی به موعود، ص 19.
3. نک: اوستا، فروردین یشت، 128/11 و نیز همان، یسن ها 34، 46 و 48.
4. زرتشت سه بار با زن خود، هوو (Hvov) نزدیکی کرد و نطفه او به زمین افتاد. نریوسنگ نطفه ها را برگرفت و برای محافظت از آنها 99999 فروهر پاک به پاسبانی گمارد. بنا بر نصّ بندهشن این سه نطفه در قعر «دریاچه کیانسه» محفوظ مانده اند.
5. نک: اوستا، وندیداد، فر گرد 19، فقره پنجم؛ زامیاد یشت، فقره 66؛ بندهشن، فقرات 13، 16؛ بررسی نگرش ادیان ایرانی به موعود، صص 20-21. مخصوصاً‌ روایات افسانه ای از گرگ بزرگی که پهنایش 415 گام و درازایش 433 گام است یا جادوگری بدطینت به نام ملکوس یا ماری عظیم الجثه و نیز شخصیت دژخیم شاهنامه فردوسی، ضحاک که همگی موانعی را برای ظهور موعود زرتشتی فراهم می آورند.
6. برای اطلاعات بیشتر درباره تاریخ مانویت و تأثیر و تأثرات آن از ادیان دیگر بنگرید به: مانی شناسی، سید حسن تقی زاده، به کوشش ایرج افشار، نشر توس، چ اول، 1383؛ کشاکش های مانوی- مزدکی در ایران عهد ساسانی، به کوشش محمد کریمی زنجانی اصل،‌ نشر اختران، چ اول، 1384؛ مانی و سنت مانوی، فرانسوا دکره، ترجمه عباس باقری، مجموعه گفت و گوی تمدن ها، 1384.

منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، ج 1، تهران: موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دوم